به نام خدا

(لاک )

بوسیدمت از راه دور نخندیدی 

فهمیدمت با دل مغرور نفهمیدی 

خواستمتبا تمام وجود نخواستی 

ماندم با پای خود رفتی ، نماندی 

 من عاشقانه بودمُ عاشقانه نبودی 

دیوانه بودمُ جز دشمن دل دیوانه نبودی 

خواب میدم عاشقیُ عاشق هم نبودی 

چون عابران جز گرم خیالات خود نبودی 

 

حرف هایم در گلو بوی بغض گرفته اند 

عطر تازه زده ام به واژه هایم غم زده ام

واژه هایم عشق را از دلت پس گرفته اند

پس نپرس چرا بی حوصله و افسرده اند

 

بوسیدمت از راه دور نخندیدی 

فهمیدمت با دل مغرور نفهمیدی 

خواستمت با تمام وجود نخواستی 

ماندم با پای خود رفتی ، نماندی 

دیگر برای عاشقانه نمی ترسد دلم

وقتی هیچ شده ای بیهوه شده دلم 

باید دوباره تنهای خود را بغل بگیرم هرشب

شاید که زخم نبودت را لاک بگیرم  خودم 

 

+لاک. شاعر و ترانه سرا نگار منوچهری

 

هایم ,عاشقانه ,وجود نخواستی ماندم ,تمام وجود منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سن سون مووی بیایید او را یاری کنیم ... فروش فلزیاب به درد نخور پیمکس سیستم بایگانی اسناد بهترین سایت خريد تاتو اسپری موقت بدن شابلون لاك ناخن پرزدار مات 2020