به نام خدا (آدم سرد ) از حال خوب و بد چیزی نپرس از این دل تا همیشه تنگ من از این بغض تو گلو شده سنگ از این بی قراری هام نپرس روزها می ره ُ،فقط تما شا چی ام خیلی خالی تر از همیشه خالی از احساس عاشقیم خالی از خاطراتی که نداریمُ نداری خالی از حسی ، که می گفتم بهت دارم خالی از حسی که بهم می دادی من مث یه ماهی برگشتم توی تنگم فکر دریا از سرم پرید، بعداین طوفان خواب ماهی ترسیده ، لیوان نه دریا کابوس بیدار بعد تو جای هر رویام ساکتم ، مث یه مرده توی قبر م نه! ، نه خالی منبع
درباره این سایت